تب فلسفی

ساخت وبلاگ
از شاعر به شعر شاید در طول سال ها تدریس در دانشگاه و ارتباط فکری و فرهنگی با دانشجویان کمتر تجربه ای چون آخرین ترم در دانشکده ی پزشکی نصیب من شده باشد. از همان آغاز بنا گذاشتم که به جای کتاب «فارسی عمومی» دکتر حسن ذوالفقاری کتاب «پنج اقلیم حضور» اثر دکتر داریوش شایگان را به عنوان کتاب درسی معرفی نمایم. از طرفی تأکید کردم که آشنایی با ادبیات فارسی، امری ضروری برای شما دانشجویان است. و باید به گونه ای با آن ارتباط برقرار کنید. چه از طریق خواندن کتابی یا نوشتن مطلبی و یا حتی تماشای فیلمی. هر چند در اوائل، با توپ و تشرهای من به این که کتاب نمی خوانید و با فضای فلسفی بحث ناآشنائید، روح و روان شان مکدر شد. اما آرام آرام دریافتند که راستی از یک امر خطیری غافل مانده اند و لازم است آن را جدی بگیرند و به یکی از داده های ادبی دل ببندند. البته در این میان فقط چند تن از پسران کلاس با طرح پرسش هایی به مباحث مطروحه تمایل نشان دادند ولی دختران کلاس مات و مبهوت در سکوتی محض نظاره گر گفت و گوها بودند. با این که چندین بار آنها را تشویق به مشارکت کردم، اما تأثیر چندانی نداشت و جز دو نفر که به خواندن کتابی اشاره کردند و از آنها خواستم اندکی توضیح دهند. پس از گذشت شش جلسه، سرانجام یکی از دانشجویان دختر، دست به قلم شد و یک متن زیبایی را تقریر و به من ارسال کرد. وی در این یادداشت ضمن اعتراف به کم کاری از سوی دانشجویان، مطالبی را گوشزد نمود که اگر حمل بر خودستایی نشود آن را عینا نقل می کنم. فارسی را پاس بداریماستاد فضلی عزیز و بزرگوار، سلام بعد از مدت ها تصمیم گرفتم برایتان متنی نگارش کنم و بگویم از تجربیات شاگردیِ استادی چون شما؛ از آنچه تا اینجا به ما آموختید تا آن اشتیاق و همتی که تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1402 ساعت: 19:58